پيام
+
هديه زيبا
مادر با او تماس گرفت و از او خواست مقداري ميوه را پوست بکند و آن ها را آماده روي ميز بگذارد. هيچ وقت دليل کارهاي مادرش را نمي فهميد. تأکيد مادر بر روي پوست کندن ميوه ها بيشتر گيجش کرده بود. به هر ترفندي بود سعي کرد ميوه هي پوست گرفته را تا رسيدن مادر تازه نگه دارد اما وقتي مادر از راه رسيد ميوه ها شادابي و طراوتشان را از دست داده بودند. هنوز منتظر بود تا دليل کار مادر را بداند.

دلانه هـا مَن
92/5/22
ولايت.وحدت.بصيرت
مادر هديه کادو شده اي را به او داد و گفت: دليل کارم اينجاست. من نمي خواهم تو مثل اين ميوه ها طراوت و تازگي ات را از دست بدي عزيزم. درون بسته هديه يک چادر بود.
ولايت.وحدت.بصيرت
منبع: هفته نامه ي حيات طيّبه
منتظر باران
@};-